نحوه استراتژی برای کسب و کارهای چند ملیتی

بسیاری از کمپین‌های چندملیتی سئو زمانی سقوط می‌کنند که استراتژی فقط هدف قرار دادن مجموعه‌ای از کلمات کلیدی، راه‌اندازی hreflang و ایجاد محتوا باشد.

درک آداب و رسوم محلی، زبان و رفتار مصرف کننده برای نفوذ به بازار و ایجاد طنین نام تجاری بسیار مهم است.

ایجاد یک استراتژی سئو چندملیتی به معنای انجام سئو بین المللی نیست.

سئوی چندملیتی به معنای در نظر گرفتن هنجارهای فرهنگی، درک بازار هدف از دیدگاه کاربر و رقابت، درک قدرت خرید، چرخه خرید و قوانین خاص بازار است.

با توجه به اینکه SEO با چالش‌های جدیدی مانند هوش مصنوعی و افزایش رفتارهای کاربران چند وجهی مواجه است، استراتژی‌های بین‌المللی ما نیز باید شروع به در نظر گرفتن نقاط داده و اطلاعات گسترده‌تر در ترکیب کلی بازاریابی کسب‌وکار کنند.

چارچوب 5Cs برای SEO چند ملیتی

مدل‌ها و چارچوب‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید هنگام توسعه استراتژی سئو ملی چندملیتی خود استفاده کنید، اما یک چارچوب نسبتاً پایدار که به مشارکت تجاری گسترده‌تری نیاز دارد، تحلیل 5C است.

این چارچوب به بازاریابان محصول کمک می کند تا نقاط فروش منحصر به فرد محصول خود را شناسایی کرده و آنچه را که می توانند در مورد تجارت، محصولات/خدمات و تناسب بالقوه بازار خود بیاموزند را درک کنند.

شرکت

هنگام کار با سهامداران گسترده‌تر کسب‌وکار، باید سبد پیشنهادی را بررسی کنید، آن را در برابر رقبا ارزیابی کنید، تفاوت‌ها را بیابید و تعیین کنید که چگونه به بهترین نحو نیازهای مشتریان را برآورده می‌کند و نقاط اصطکاک آنها را کاهش می‌دهد.

در طول این فرآیند، شما همچنین مناطقی را شناسایی خواهید کرد که محصولات رقیب نسبت به محصولات شما برتری دارند.

این همچنین شامل ارزیابی هرگونه نوآوری یا پیشرفت لازم برای رقابتی ماندن است. شما همچنین باید هویت و شهرت برند را در نظر بگیرید – اینکه چگونه شرکت در بازار هدف درک می شود.

گاهی اوقات این تصور توسط متغیرهایی خارج از کنترل مستقیم شما شکل می گیرد و حتی می تواند ناشی از نگرش های سیاسی نسبت به کشور مبدا شرکت یا اقدامات منفی رقبا در بازار باشد.

مشتریان

تجزیه و تحلیل رفتار خرید مشتری و فرآیندهای تصمیم گیری آنها برای درک نحوه رویکرد مصرف کنندگان به خرید محصولات یا خدمات بسیار مهم است.

این شامل بررسی نحوه تحقیق، ارزیابی و در نهایت انتخاب از بین گزینه های مختلف مشتریان است.

داشتن درک عمیق از این رفتارها، کسب و کارها را قادر می سازد تا استراتژی های بازاریابی خود را برای هماهنگی بهتر با نیازهای مشتری اصلاح کنند.

گاهی اوقات، ترجیحات مشتری ناشی از بازاریابی تاریخی و کمپین های تبلیغاتی است که بازارها را شکل می دهد. نمونه‌های خوب آن ناهار Ploughman’s Lunch در بریتانیا و KFC به عنوان یک سنت کریسمس در ژاپن است.

رقبا

شناسایی رقبای کلیدی برای به دست آوردن درک روشنی از چشم انداز بازار ضروری است.

این فرآیند شامل شناخت بازیگران اصلی است که همان پایگاه مشتری را هدف قرار می دهند و سهم بازار، پتانسیل رشد و مزیت های رقابتی آنها را ارزیابی می کند.

رقبا را می توان به چهار نوع اصلی طبقه بندی کرد:

  • مستقیم.
  • غیر مستقیم.
  • بالقوه
  • جایگزینی.

انواع مختلف می توانند بر موقعیت بازار و استراتژی کلی شرکت تأثیر بگذارند.

یک مثال خوب از این انواع رقیب در عمل می تواند شیر جو دوسر باشد.

به عنوان یک برند شیر جو دوسر که وارد بازار ایالات متحده می شود، رقبای مستقیمی مانند Oatly، Planet Oat و Minor Figures خواهید داشت.

رقبای غیرمستقیم شما برندهای کلاسیک شیر لبنی مانند Dannon و Kirkland خواهند بود.

در این صورت رقبای بالقوه شما برندهایی هستند که محصولات مشابهی را ارائه می دهند و به عنوان یک نمونه کارها وارد بازار شیر جو دوسر می شوند، مانند Milkadamia و Chobani، و مارک هایی که سایر محصولات غیر حیوانی را به همان مخاطبان ارائه می دهند.

در نهایت، رقبای جایگزین شما سایر برندهای شیر غیر لبنی مانند Malibu Mylk و Flax USA خواهند بود.

درک شما از این مرحله از چارچوب 5C این است که تنها درصدی از بازار آدرس پذیر کل (TAM) شما مستقیماً به دنبال محصول دقیق شما است، اما محصولات دیگری نیز وجود دارند که نیازهای مشابهی را برآورده می کنند، البته به طول های مختلف و به روش های مختلف.

همکاران

هنگام ارزیابی کامل از نحوه قرارگیری چیزی در بازار، عوامل متعددی وارد می شوند.

کانال های فروش، حضور آنلاین و فیزیکی، روش توزیع، ارتباط با تامین کنندگان آن، قیمت و استراتژی بازاریابی متغیرهای مرتبط با عملکرد یک کالا در بازار هستند.

نحوه توزیع یک محصول نشان می دهد که چگونه به دست مصرف کننده نهایی می رسد.

آیا توافقات انحصاری با توزیع کنندگان خاص وجود دارد یا محصول از طریق کانال های شخص ثالث مختلف در دسترس است؟

درک شبکه توزیع به ارزیابی اینکه محصول واقعاً چقدر به بازارها و مناطق مختلف عرضه شده است کمک می کند.

یک مدل متنوع‌تر توزیع ممکن است منجر به نفوذ عمیق‌تر در بازار شود، در حالی که مشارکت‌های انحصاری می‌توانند حاشیه‌های بالاتری را ایجاد کنند.

یکی دیگر از مؤلفه‌های کلیدی برای درک این است که آیا واردکنندگان یا فروشندگان محصولات و خدمات شما در بازار هدف موجود است یا خیر.

آب و هوا

آب و هوا را می توان با استفاده از چارچوب PEST پوشش داد.

تجزیه و تحلیل PEST به کسب و کارها کمک می کند تا عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری را که بر محیط آنها تأثیر می گذارد ارزیابی کنند.

این رویکرد به شرکت ها دید واضح تری از چالش ها و فرصت های خارجی می دهد.

نمونه های سیاسی

  • مقررات حفظ حریم خصوصی داده ها
  • قوانین و مقررات واردات/صادرات و مالیات.
نمونه های اقتصادی

  • نرخ تبدیل ارز.
  • قدرت خرید محلی
نمونه های اجتماعی

  • سطح پذیرش دیجیتال
  • ترجیحات فرهنگی و اعتماد به روش‌های خرید/پرداخت دیجیتال.
مثال های تکنولوژیکی

  • نرخ پذیرش سرویس ابری
  • زیرساخت های عمومی (خدمات پیک، قابلیت های اینترنتی).

تجزیه و تحلیل روندهای بازار بیشتر به شناسایی فرصت ها یا تهدیدهای نوظهور کمک می کند.

برای مثال، کسب‌وکارها می‌توانند از افزایش تجارت الکترونیک استفاده کنند یا با تطبیق پیشنهادات خود، به تقاضاهای پایداری بپردازند.

درک اینکه چگونه شرایط اقتصادی بر قدرت خرید تأثیر می‌گذارد، شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا تقاضا را بهتر پیش‌بینی کنند و راهبردها را تعدیل کنند.

قدرت خرید به توانایی افراد یا گروه ها برای خرید کالاها و خدمات تحت تأثیر درآمد، قیمت ها و تورم اشاره دارد. درک آن برای ورود به بازارهای جدید بسیار مهم است.

قدرت خرید بالاتر نشان دهنده توانایی خرج کردن بیشتر است و بازار را جذاب تر می کند. اگر مصرف کنندگان نتوانند محصول را بخرند، بازارهای قدرت خرید پایین می توانند خطراتی را ایجاد کنند.

تعریف “موفقیت ارگانیک”

هر بازاری ویژگی‌های خاص خود را دارد و استفاده از معیارهای موفقیت جهانی با این فرض اشتباه که همه بازارها شبیه هم هستند، اغلب منجر به اعوجاج می‌شود.

معیارهای موفقیت باید بتوانند خود را با ویژگی‌های خاص هر بازار تطبیق دهند.

تلاش برای مقایسه یک بازار با بازار دیگر، و داشتن همان KPIهای سئو و معیارهای موفقیت می تواند مانند مقایسه سیب با گلابی باشد.

تعریف موفقیت و درک مسیر کاربر برای خرید

درک مسیر کاربر برای خرید یا تکمیل سرنخ بسیار مهم است.

چرخه خرید ممکن است در مناطق مختلف متفاوت باشد. بنابراین، رفتار کاربر ممکن است مسیر یکسانی را در تمام مناطق دنبال نکند.

این تفاوت ها باید هنگام تعریف موفقیت شناخته شوند. آنچه در یک بازار کار می کند ممکن است در بازار دیگر کارایی نداشته باشد. چرخه خرید ممکن است در برخی بازارها طولانی تر یا پیچیده تر از بازارهای دیگر باشد.

کاربر در یک منطقه ممکن است فرآیند تصمیم گیری سریع را طی کند، در حالی که دیگری زمان بیشتری می برد و شامل نقاط تماس بیشتری است. این باید در نحوه اندازه گیری موفقیت کمپین لحاظ شود.

تفاوت های جستجوی چند وجهی

در برخی بازارها، کاربران ممکن است از موتورهای جستجو یا پلتفرم های مختلف نیز استفاده کنند.

آنها از پلتفرم‌های چند وجهی – به عبارت دیگر، ترکیبی از رسانه‌های اجتماعی، موتورهای جستجو و پلت‌فرم‌های ویدیویی – برای کشف اطلاعات جدید استفاده خواهند کرد.

همچنین مهم است که بدانیم کدام پلتفرم ها مخاطبان هدف شما را بیش از حد ایندکس می کنند و کدام یک آنها را در مناطق خاصی زیر نمایه می کنند.

به عنوان مثال، کسب‌وکاری که چندین محصول مد و پوشاک را می‌فروشد متوجه می‌شود که مخاطبان «پرنده کریسمس» در TikTok و فیس‌بوک بیش از حد ایندکس می‌شوند، اما مخاطبان «لباس کریسمس» در TikTok و Instagram (پیش از فیس‌بوک) بیش از حد ایندکس می‌شوند.

با توجه به افزایش محصولات مرتبط با هوش مصنوعی در تعدادی از پلتفرم‌ها، مانند هوش مصنوعی متا، درک اینکه چگونه بخش‌های هدف شما در تحقیق و کشف محصولات، تعاریف شما از موفقیت ارگانیک را تغییر می‌دهد.

منابع بیشتر:


تصویر ویژه: jannoon028/Shutterstock

منبع